عقاید تونی نگری چنانکه در کتابش «امپراتوری»٬ که به همراه مایکل هارت نوشته شده٬ آمده است بین گرایشاتی که میخواهند ضمن حفظ لباس مارکسیسم٬ اساس آن را نفی کنند٬ مد روز شده است. در این جا نقد یکی از مارکسیستهای ایتالیا بر کتاب نگری و هارت را میخوانید که با مقدمه مفصل مترجم همراه است.
شورشهای سال گذشته، و اینک جنبش کنونی، همچون لرزه های یک زلزله بلند مدت، بی تردید نشانه هایی است از سپیده دمان یک مرحله نوین در تاریخ فرانسه. این مرحله، یک مرحله انقلابی خواهد بود، دوره ای که ضرورت حرکت در مسیر سوسیالیسم در دستور روز قرار خواهد گرفت. دلیل ساده این گفته آنست که بر پایه سرمایه داری هیچ راهی پیدا نخواهد شد. باید دانسته شود که کارگران با تحمل سختی به این هدف دست خواهند یافت، زمانی که راهشان را به سمت جلو بشناسند و بر موانع راه غلبه کنند. اما آن هنگام که با اتکا به کارآزمودگی خود، نهایتا تصمیم گرفتند که تغییری بنیادین ضرورت دارد، هیچ نیرویی بر روی زمین نمی تواند جلوی آنها را بگیرد.
کشتن اين سه تن کارگر، بازتابی است از آغاز يک دوره تازه در سياست های مکزيک و تيز شدن مبارزات طبقاتی که در آن کارگران مکزيک مشغول بازسازی رزمندهترین سنت خود در مبارزه طبقاتی هستند
سرمایهداری بولیوی چنان بحرانی را از سر میگذراند كه قالب حاكمیت معمولی بورژوا- دمكراتیك، توان و ظرفیت شمول جنبش انقلابی خلق را ندارد. روند وقایع به چنان مرحلهای رسیده است كه بیش از دو گزینه محتمل نیست: یا كارگران و دهقانان قدرت را بدست خواهند گرفت و یا طبقه حاكم با فریب و نیرنگ حاكمیت خود را مجدداً استحكام میبخشد و جنبش خلق رابه وحشیانهترین شكلی در هم خواهد شكست!
درست است كه اپوزيسيون بارها شكست خورده و تضعيف روحيه شده است، با اين حال امپرياليسم دست بردار نيست. آنها به فعاليتهای بيشتری بر ضد انقلاب ونزوئلا دست ميزنند. امپرياليستها فعالند و به دنبال سادهترين راه برای سد ايجاد كردن هستند. بله، امپرياليستها فعالند، اما ما هم فعاليم! ما با پشتكار به دنبال مسائلی چون ملی كردن، اصلاحات ارضي، تعميق برنامههای اجتماعی هستيم و تلاش برای از بين بردن مشكلات را ادامه ميدهيم.
قلاب بولیوار به عنوان یک انقلاب دموکراتیک ملی با هدف آزاد کردن مردم ونزوئلا از حاکمیت اولیگارشی فاسد و تباهی که به عنوان بنگاه محلی امپریالیسم عمل میکرد، آغاز گشت. گرایش مارکسیستی در انقلاب به طور محکم و استوار در دفاع از انقلاب بولیوار در مقابل دشمنان دوگانه اش یعنی اولیگارشی و امپریالیسم ایستادگی کرد اما دائماً متذکر می شد که تنها راه حفظ انقلاب و پیش بردن آن به پیروزی نهایی، برچیدن بساط نظام ارباب-رعیتی و سرمایه داری است.
مارکسيست های عراقی بايد در تمام اشکال مبارزاتی حضور داشته تا بتوانند حزب انقلابی خود را با پشتيبانی توده ها بسازند. هر دو حزب طبقه کارگر، خود را از هرگونه مقاومت مسلحانه دور نگهداشته اند: حزب کونيست عراق به علت اينکه در دولت دست نشانده حضور دارد و حزب کمونيست کارگری، به علت اينکه قادر نيست تضاد بين مقاومت انقلابی و رهبری ارتجاعی اش را ببيند.
بديلی که در جلو بوليوی برای ماه ها يا سال های آينده قرار دارد کاملاً روشن است: يا کارگران و دهقانان قدرت را بدست ميگيرند که آن وقت اين آغاز يک انقلاب سوسياليستی در آمريکای لاتين ميشود، يا بورژوازی در يک مقطعی، دور يا نزديک، جنبش انقلابی را با يک ديکتاتوری خونين و هولناک سرکوب خواهد کرد.
این مطلب گرگ اوکسلی٬ مارکسیست فرانسوی٬ اخیرا به فارسی ترجمه شده و در سالگرد درگذشت پوران بازرگان در مارس ۲۰۱۰ توسط دوستانی که بر مزارش گرد آمده بودند پخش شد. مادر جونز٬ موضوع مقاله٬ از مبارزان برجسته در تاریخ جنبش کارگری آمریکا است.
فراخوانی از کمپین دفاع از اتحادیههای کارگری در پاکستان