انترناسیونالیسم پرولتری همیشه از سنگ بناهای مارکسیسم انقلابی بوده است. کمونیستها همه جملهی پایانی مانیفست کمونیست را از برند: «کارگران تمام کشورها، متحد شوید!»
این کلمات پرچم تمام جنبشهای بزرگ کارگری و انترناسیونال اول و دوم و سوم را مزین کردهاند. در تمام دورههای سرمایهداری از اولین بحران عمدهی آن در اواسط قرن نوزدهم تا دورهی شکوفایی سرمایه داری بین دهه ی ۱۸۷۰ تا ۱۹۱۴ و دورهی بحران عمیق سیاسی، اقتصادی و اجتماعی از آغاز جنگ جهانی اول (۱۹۱۴) تا پایان جنگ جهانی دوم (۱۹۴۵).
اما برای انقلابیون جدی «ما همیشه انترناسیونالیست بودهایم» پاسخی کافی نیست. ما باید به دنبال دلایل پشت این واقعیت باشیم.
شخصیتِ لئون تروتسکی به موج جدیدی از علاقه میان انواع و اقسام تاریخدانان و نویسندهها دامن زده است. اخیرا دو کتاب در مورد این انقلابی روس منتشر شده است؛ اولی اثر استاد دانشگاه آمریکایی، رابرت سرویس، است و دیگری از برتراند ام. پاتناد، تاریخدانی در دانشگاه کالیفرنیا. هر دو متعلق به آن دسته از ادبیات تجاری نوع بورژوایی هستند: پر از خطاهای فاکتی و در تلاش برای ارائه تصویری از تروتسکی به عنوان سیاستمداری خودکامه که تنها بخاطر فقدان مهارتهای تاکتیکی از استالین شکست خورد. (کتاب سرویس، که اکنون در دست ترجمه فارسی است و به زودی در ایران منتشر میشود، البته حتی توسط تاریخدانان بورژوا نیز به شدت رد شده است. «امریکن هیستوریکال ریویو» (American Historical Review)، از معتبرترین ژورنالهای آکادمیک در زمینهی تاریخ، این کتاب را «فاقد سادهترین موازین دانشوری تاریخی» میخواند.-م).
اوضاع در مقیاس جهانی به سرعت رعد و برق در حرکت است. پس از انقلاب عرب، رویدادها به سرعت، یکی پس از دیگری، از راه رسیدند: جنبش «ایندیگنادو»ها (برآشفتگان) در اسپانیا؛ موج اعتصابها و تظاهراتها در یونان؛ شورشها در بریتانیا؛ جنبش در ویسکانسین و جنبش اشغال در آمریکا؛ سرنگونی قذافی؛ سرنگونی پاپاندرو و برلوسکونی؛ تمام اینها نشانههای عصر حاضر هستند.
این چرخشهای شدید ناگهانی خبر از تغییر چیزی بنیادین در کل اوضاع میدهند. رویدادها به تدریج بر آگاهی لایهّای هر روز وسیعتر از جمعیت تاثیر میگذارند. طبقهی حاکمه با عمق بحرانی که هیچوقت انتظارش را نداشتند و روحشان هم خبر ندارد چگونه حلش کنند هر روز بیشتر مشتت و گمراه میشود. آنان ناگهان خود را ناتوان از حفظ کنترل جامعه با روشهای قدیمی مییابند.
اینکه جنبش طبقهی کارگر تا چه اندازهای به عقب پرتاب شده را نه فقط از وضع سازمانهای تودهای که از اوضاعِ گروههای ایدئولوژیک و کاوشهای نظری که بسیاری گروهها مشغول آن هستند میتوان فهمید. در پاریس نشریهای به نام “که فر” (Que Faire) (چه کنیم؟) منتشر میشود که معلوم نیست چرا به خودش میگوید مارکسیست اما در واقعیت کاملا درون چارچوب امپریسیسمِ روشنفکران بورژوای چپ و آن کارگران منزوی است که تمام منکراتِ روشنفکران را جذب کردهاند.
سومین و آخرین بخش از مجموعهی “مارکسیسم چیست؟” درآمدی مختصر بر رویکرد مارکسیستها به علمِ اقتصاد است.
آلن وودز و راب سوئل، در دومین جزوهی خود در شرح بنیانهای مارکسیسم به مفهوم مارکسیستی از تاریخ، یعنی ماتریالیسم تاریخی، میپردازند.
در اینجا ترجمهی فارسی اولین از سه جزوهای که آلن وودز و راب سوئل، مارکسیستهای ولزی، در دههی 1970 در معرفی بنیانهای مارکسیسم نوشتهاند تقدیم میکنیم. “مبارزه طبقاتی” قصد دارد این جزوه به همراه دو جزوهی همراه آن را به صورت مجزا و سپس به صورت کتابی در معرفی بنیانهای مارکسیسم منتشر کند.
سال ها است که بسیاری روشنفکران چپ و حتی بعضی باصطلاح «مارکسیستها» در حرف و در عمل هر گونه امکان جنبش حقیقی انقلابی در ایران و خاورمیانه را رد میکردند. برای آنها «هژمونی» بنیادگرایی اسلامی بر همه چیز سایه انداخته بود. آنان با اتخاذ این موضع نه تنها خبر از شدت عدم اعتماد و نخوت خود نسبت به تودهها میدادند (که آنها تنها مهرههای در دست این یا آن جناح میدانستند) که نشان دادند هیچ درکی از قوانین حاکم بر جامعه و جنبش تودهها ندارند. پاسخ اینها را نه مارکسیستها که تودههای ایران دادند که در تابستان ۸۸ شروع به در دست گرفتن سرنوشت خود کردند. آنچه پس از انتخابات دیدیم آغاز یک انقلاب بود٬ یعنی کشمکشی علنی که تنها میتواند به حل مسالهی قدرت به زمختترین و آشتیناپذیرترین شکل بیانجامد. طغیان تودهها تمام توازنهای درون نخبگان حاکم را به هم زده است چرا که آنان دیگر آمدهاند نقشی فعال در عرصهی قدرت٬ یعنی سیاست٬ بازی کنند.
در اینجا بخش آخر جزوه حاضر در مورد فاشیسم را تقدیم میکنیم. تروتسکی در این بخش به مسائل کارگران آمریکا و لزوم ساختن حزب انقلابی و مبارزهاش علیه فاشیسم میپردازد.
در اینجا بخش چهارم و یکی مانده به آخر از جزوه حاضر را تقدیم میکنیم. تروتسکی در این قسمت به لزوم نیروی مسلح کارگری برای مبارزه با فاشیسم میپردازد.